دستمو رها کردی رفتی و منو ندیدی
از کجا بگم که دیگه، میدونم ازم بریدی
سردمو میخام که باشی بگیرم دستم تو دستات
گرم بشه عمق وجودم از همه حرم نفس هات
دلمو دادم بهت که، بگیری بشی واسه من
نکنه میخای نباشی دور بشی از این دل من
سرمو بزار رو شونت ، دلمو ازم بگیرو
اسممو بیار دوباره ، خودتو ازم نگیرو
اومدی خودت تو خوابم، گفتی که میای دوباره
کجایی تو ای عزیزم، اشک من برات میباره
میدونم بدیمو دیدی،دیگه تو ازم بریدی
رفتیو منو ندیدی ،ای دلم فکر امیدی
تو دلم هواتو دارم،سرمو روپات میزارم
عزیزم بیا کنارم با تو من غمی ندارم
اما من کجا بمونم،تو این دنیای بیرحم
میخامت واست میخونم،عکستو بغل میگیرم
دل من هواتو داره ،دیگه از خودش بیزاره
نمیخاد تنها بمونه،دل من بی کس و کاره
اومدی خودت تو خوابم،گفتی که میآی دوباره
کجایی تو ای عزیزم،شک من برات میباره
خلاصه نزار بمونم ، تو غم و تنهایی سرد
بیا و گرمای من شو بشوم درمون همه درد
28/11/1390 ساعت 2 بامداد از محمد
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : محمد موسوی